شروع این یادداشت را با ذکر بیانی از محمد رضا شاه پهلوی در کتاب "ماموریت برای وطنم" در مورد کودتای 28 مرداد آغاز میکنم که "... اعتقاد من این است که سرنگون کردن دستگاه مصدق کار مردم عادی کشور من بود که در دلشان بارقه مشیت یزدانی می درخشید ..."
اما خاطرات شاه در کتاب معروف خود "پاسخ به تاریخ" که پس از انقلاب و در زمان دولت موقت منتشر گردید شد، تعریف دیگری از آن روزگار دارد که: " ... در مرداد 1332 ، پس از حصول اطمینان از پشتیبانی ایالات متحده آمریکا و انگلیس که سرانجام سیاست مشترکی را آغاز کرده بودند و پس از بررسی اوضاع با کرمیت روزولت نماینده سازمان مرکزی اطلاعات ایالات متحده ، بر آن شدم که برای یافتن راه حلی شخصاً وارد عمل شوم. در 25 مرداد سرهنگ نعمت الله نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی را مامور کردم که فرمان برکناری مصدق را به وی ابلاغ کند و سپهبد فضل الله زاهدی را که از دوستان پیشین مصدق و وزیر سابق دولت او بود به نخست وزیری برگزیدم.
مصدق بر خلاف نص صریح قانون اساسی ایران، به فرمان برکناری خود اعتنا نکرد و به این هم اکتفا ننموده ، به یک کودتای نظامی دست زد. مامور انجام این توطئه کسی جز سرتیپ ریاحی رئیس ستاد ارتش نبود. کودتای نظامی مصدق با شکست مواجه شد . ولی شرکت در این توطئه خلاف قانون اساسی کشور، مانع آن نشد که ریاحی در زمان سلطنت مستبدانه !!! من (کنایه محمد رضا شاه) ثروت عظیمی از راه فعالیتهای ساختمانی فراهم آورد و اکنون همین شخص، وزیر جنگ بازرگان است.(*منظور دولت موقت بازرگان است)"
دکتر مصدق در مقابل ادعای محمد رضا شاه در کتابش (ماموریت برای وطنم) را نقض میکند و در گوشهای از بخش سوم کتاب "خاطرات و تالمات مصدق" آورده است: "... بارقه مشیت یزدانی در دل آیزنهاور و رئیس جمهوری درخشید که تصویب نمود آزادی یک ملتی را با 40 درصد از سهام کنسرسیوم مبادله کند و برای اجرای این معاوضه در مرحله اول دستخط عزل من صادر و کودتای 25 مرداد 1332 شروع گردید که چون به نتیجه نرسید مرحله دوم آن شروع شد و سیصد و نود هزار دلار آمریکا بین بعضی از علمای فاسد و امراء و افسران بی ایمان تقسیم گردید، به هریک از آن مردم عادی کشور که مورد توجه شاهنشاه بودند هم از این اعتبار مبلغ ناچیزی رسید که همه یک دل و یک زبان زیر نظر آن افسران و درجه داران به غارت خانه من پرداختند. مرا دستگیر و به دادگاه نظامی تسلیم کردند...".
جاسوس آمریکایی "کرمیت روزولت" در کتاب «کودتا در کودتا» به تفصیل برنامه مشترک انگلیس و آمریکا، برای براندازی حکومت مصدق را شرح داده است. به اعتراف او در اواخر تیرماه 32 از مرز خانقین به ایران وارد شده و در تهران با عوامل معرفی شده چون سرلشگر زاهدی تماس گرفته است. همچنین وی در دیدار با ژنرال شوارتسکف، دستورهای لازم را نیز از او گرفته است و نهایت اینکه در تاریخ دهم مرداد در کاخ سعد آباد ملاقاتی مخفیانه و محرمانه با محمد رضا داشته و در پایان مراودات خویش به شاه اعلام داشت: "....من خوشحالم که در این تاریکی من را شناختید. این موضوع تقدیم استوارنامهام را آسانتر میسازد. اعلیحضرت خندیدند و گفتند: اینکار واقعا لازم نیست ، نام شما و حضور شما تنها برای من کافیست..."
جالب آنکه کرمیت روزولت در ادامه میافزاید: "برای این تماس با شاه هم نماینده آمریکا و هم نماینده انگلیس بودم". و حتی از ملاقاتهای مکرر خود در 17 و 18 مرداد ماه با شاه نیز یاد میکند.
کرمیت روزولت جاسوس آمریکا در کودتای 28 مرداد خود را نماینده دو دولت انگلیس و آمریکا در ایران میدانست
گزارش این جاسوس آمریکایی از مخفیگاه زاهدی در منزل یک آمریکایی نیز نشانه نفوذ بی حد و حصر و فرمانداری انجام کودتای ننگین مرداد بدست عمال کدخدا باشد که مسلما میبایست عمق خوانش را زیاد و تحلیل ریزدادهها را وسعت بخشید. کرمیت روزولت آورده است:
"موقعی که به حیاط منزل فرد (fred) رسیدم مستقیما به زیر زمین رفتم . آنجا نخست وزیر قانونی و حالا دیگر حقیقی را یافتم که با پیراهنی شبیه زیر پیراهنیهای زمستانی نشسته بود و اونیفرم نظامیش روی صندلی در کنار او قرار داشت. بار دیگر به سختی به زبان آلمانی با هم صحبت کردیم ولی من مشکلی جهت ابلاغ پیام نداشتم. او فوراً از جای برخاست و شروع به پوشیدن یونیفرم خود روی لباسهای پشمیش کرد... ناگهان در باز شد و گیلانشاه وارد شد. زمان کمی در اختیار داشتم تا قبل از ورود ایرانیها خود را پنهان کنم. آنها زاهدی را دیدند، در آغوش گرفته و بوسیدند و او را روی شانههایشان به طرف در حیاط حرکت دادند... مستقیما به طرف خیابان تخت جمشید حرکت کردند........ و آنها با همین سرو صدا و فریادها به طرف خانه مصدق حرکت کردند...
.... خود را در جمعیتی که بسیار شاد و دوستانه بود داخل کردم و به ستاد برگشتم. دیگر به بیسیم کاری نداشتم و همگی به اتاق کوچک بیل رفتیم. در آنجا برای خودم و بیل و دیک، مشروب ریخته (به نظر می آمد ودکاهای بیل تمامی نداشت) پیروزی مخاطره آمیز خود را جشن گرفتیم. در حقیقت با تمامی گرفتاریها و مشکلات، دیگر خطری وجود نداشت و ما پیروز شدیم..."
مکاتبات انجام شده بین کاردار سفارت آمریکا (ماتیسون) به وزارت خارجه
تهران 16 اوت 1953- ساعت 10 صبح (25 مرداد 1332)
"از منابع موثق اطلاعاتی به سفارت واصل شده که شاه ضمن عزل مصدق فرمان دیگری برای انتصاب سرلشگر زاهدی به نخست وزیری صادر کرده است، گزارشهای دیگر حاکی است که امروز صبح امینی کفیل وزارت دربار و چند تن از مقامات درباری بازداشت شدهاند. شهر تا ساعت نه و نیم صبح آرام به نظر میرسید. پلیسهای اضافی و تانک و کامیونهای مملو از ماموران انتظامی پیرامون کاخهای سلطنتی و خانه نخست وزیر مستقر شدهاند. شاهدان عینی به سفارت گزارش دادهاند که جمعیت منظمی حدود 200 نفر را دیدهاند که در حالی که پرچمهای ایران را در دست داشتهاند، به سوی میدان بهارستان رهسپار بودهاند.
در ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه از دفتر نخست وزیر به سفارت تلفن کردند و توصیه نمودند که چون پیش بینی آشوب هایی در شهر میشود، دستورات لازم داده شد. بازار شایعات رواج دارد و از منابع گوناگون به سفارت گفته میشود که دولت خودش کودتا را ترتیب داده و دلیل آن این است که بهانه لازم را به مصدق برای اقدام علیه شاه بدهد."
در ادامه به برخی اسناد کمتر منتشر شده که از آرشیو
1- از کاردار سفارت آمریکا (ماتیسون) به وزارت خارجه
توزیع محدود در تهران ، 16 اوت 1953- ساعت 3 بعد از ظهر (25 مرداد 1332)
" دونالد شویند (Donald Schwind) خبرنگار آسوشیتد پرس و کنت لاو (kent Law)خبرنگار نیویورک تایمز به تقاضای پسر سرلشگر زاهدی به تپه های شمالی تهران رفتند تا با سرلشگر مصاحبه مطبوعاتی بعمل آورند. زاهدی حضور نداشت ولی پسرش فرمان امضاء شده شاه را به آنان نشان داد و فتوکپی آن را بین خبرنگاران توزیع کرد.
پسر زاهدی گفت طبیعی است که پدرش مخفی شده است ، کودتائی در بین نبوده و سرهنگ نصیری همراه با تعدادی سرباز سحرگاه امروز به خانه نخست وزیر رفته تا فرمان عزل مصدق را ابلاغ کند و توسط گارد محافظ مصدق بازداشت شده است.
مترجم سفارت که به خاطر شغل قبلی خود با امضای شاه به خوبی آشناست ، فتوکپی فرمان را دید و تصدیق کرد که امضاء واقعی است.
ماتیسون."
2- از کاردار سفارت آمریکا (ماتیسون) به وزارت خارجه
توزیع محدود در تهران ، 17 اوت 1953 (26 مرداد 1332)
" فرار شاه و عدم اطمینان به عملیات زاهدی ، احتمالا مصدق را برنده این کشمکش طولانی به سبک ایرانی برای در دست گرفتن قدرت میکند. به نظر سفارت کاملا محتمل است که مصدق یک شورای سلطنت تعیین کند که نیازهای او را برای مدتی برآورده سازد تا وقتی که بتواند احتمالا جمهوری را اعلام نماید. ما معتقدیم که در اوضاع فعلی و تا زمان تصمیم گیری توسط وزارت خارجه درباره مسائل گوناگون سیاسی ناشی از رویدادهای اخیر، بازگشت فوری سفیر ضروری است ولی چون اوضاع هنوز متغیر و ناآرام است ، پیشنهاد ما این است که سفیر در صورت بازگشت مجبور نشود در مصاحبه رسمی شرکت کند. همچنین طرز رفتار و اظهارات و اقدامات دولت مصدق طی چند روز آینده میتواند وزارت خارجه را در گزینش سیاستی که باید دنبال نمود، کمک کند.
ماتیسون."
3- از کاردار در ایران (ماتیسون) به سفارت در بیروت (برای هندرسون)
محرمانه تهران – 17 اوت 1953 (26 مرداد 1332)
" امروز صبح دولت آشکارا بر اوضاع مسلط است . پیشنهاد میکنم بلافاصله حرکت کنید. بسیار خوشوقت خواهم شد اگر هرچه زودتر تاریخ دقیق ورودتان را اطلاع دهید چون نخست وزیر به کرات جویای تاریخ قطعی ورود شما شده است.
ماتیسون."
با توجه به مکاتبات مذکور حس ملایمت و اطمینان نسبی مصدق به آمریکاییها به وضوح روشن و همچنین بنا به مذاکرات و مشاهدات ایشان در سفر به نیویورک و مذاکرات فی مابین با آمریکاییها، گوشه ای از احساسات دولت ملی مصدق به ایالات متحده و تمایل به حل و فصل اختلافات خود با انگلیسی ها را با دولتمردان آمریکایی نشان میدهد.
بدین جهت آیا واقعا دولت ملی مصدق به جای اطمینان به ولی نعمت خود یعنی مردم ایران با چه منطقی دل در گرو کمک خارجی قرارداده تا جایی که دولتین استعماری با ذره بینی از یک جنس اما در زوایای مختلف رصد حوادث داخلی ایران را بیش از پیش در دستور کار خود قرار داده تا آنجا که حتی مکاتبات روز 27 مرداد سفارت آمریکا در تهران همگی درجهت بسترسازی و فراهم آوردن ضربه نهایی به پیکره زخم خورده دولت و مردم ایران به وضوح نمایان میگردد.
مکاتبه انجام شده از وزارت خارجه آمریکا به سفارت ایشان در انگلیس
بکلی سری – خیلی فوری واشنگتن ، 18 اوت 1953 (27مرداد 1332) ساعت 45/4 بعدازظهر
"1. امروز به سفیر ایالات متحده در رم دستور داده شد در مقام مشورت به اطلاع شاه برساند که اعلامیهای درباره رویدادهای اخیر ایران صادر نماید و این نکته را مورد تایید قراردهد که عزل مصدق و نصب سرلشگر زاهدی از اختیارات قانونی ای بود که قانون اساسی به وی داده است و توضیح دهد که خروج وی از کشور بدان سبب بوده که تشخیص داده اختیارات او دیگر مورد احترام نیست و از این رو خواسته است از خونریزی جلوگیری کند. در این اعلامیه باید روشن شود که شاه نه تنها قصد نداشته کودتایی ترتیب دهد بلکه خود قربانی کودتایی شده است که مصدق انجام داده است.
2. چنین اعلامیهای پرونده را روشن خواهد ساخت و در صورت امکان اگر شاه موقعی بتواند به ایران مراجعه نماید در تقویت موضع او موثر خواهد افتاد. وزارت خارجه احتمال نمیدهد که اعلامیه مزبور اثر محسوسی در وضع کنونی ایران داشته باشد.
3. همانطور که دیروز عنوان شده بود وزارت خارجه تائید میکند که گرایش بر این دارد که بکوشد با دادن امتیازات جزئی مناسبات خود را با مصدق بهبود بخشد. هندرسون به اطلاع وزارت خارجه رسانده است که ساعت 6 بعد از ظهر امروز مصدق را خواهد دید و وزارت خارجه با توجه به گزارش او درباره این ملاقات مناسبات خود را بیشتر مورد مطالعه قرار خواهد داد.
دالس (Dulles)."
ارسال نظرات